دوباره صبح دوباره دوباره روز
دوباره صبح دوباره روز ،
دوباره چشم های او ...
دوباره چشم مستش ،
دوباره بی قرارکردن های او ...
برای دل دل های من ،
فقط پلک نزن زین اعجاز ...
که صبح من بدست او ،
مثل تما روزهای او ...
غ..ر..آ
[ یکشنبه 100/1/29 ] [ 9:39 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]